به گزارش مجله خبری نگار،رژیم اشغالگر قدس به تازگی در یک اقدام تروریستی و مذبوحانه، "اسماعیل هنیه" رئیس سیاسی جنبش حماس را در تهران ترور کرد. هنیه برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید کشورمان وارد ایران شده بود و در حقیقت میهمان رسمی ایران بود. رویدادی که در نوع خود نشان میدهد تا چه اندازه صهیونیستها نسبت به عرف و قوانین بین المللی بی توجه هستند.
در این راستا، مقامهای ارشد کشورمان از جمله مقام معظم رهبری، به صراخت به این نکته اشاره داشته اند که ایران انتقام خون میهمان عزیزِ خود را که در حریم کشورمان به شهادت رسید، خواهد گرفت. موضوعی که در نوع خود موجی از وحشت را در اراضی اشغالی حاکم کرده و بر اساس برخی اخبار مطرح، موجب شده تا شمار قابل توجهی از قدرتهای غربی از طریق رایزنی با ایران به دنبال منصرف کردن کشورمان در زمینه نشان دادن واکنش به رژیم اشغالگر قدس و جنایت اخیرش باشند.
با این همه، در تحلیل واقعه ترور شهید هنیه توسط صهیونیستها، توجه به شش نکته ضروری به نظر میرسد:
یکی از نکاتی که در همان ساعات نخستین انتشار خبر ترور شهید هنیه در تهران، از سوی بسیاری از ناظران و تحلیلگران مورد اشاره قرار گرفته این بوده که چراغ سبز عملیات تروریستی اخیر در تهران که به شهادت رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس منجر شد را آمریکاییها داده اند. اندکی قبل از این حادثه تروریستی، نتانیاهو به آمریکا سفر کرده بود و در کنگره آمریکا در جریان یک سخنرانی، اتهامات مختلفی را علیه ایران و محور مقاومت مطرح کرد.
در این راستا، در بحبوحه سفر نتانیاهو، شماری از رسانههای صهیونیستی و غربی به این مساله اشاره کردند که نتانیاهو به واسطه رایزنیهای خود با مقامهای ارشد آمریکایی، چراغ سبزهای جدی و معناداری را از آنها برای انجام برخی اقدامات نظیر حمله به لبنان و یا دیگر تحرکات دریافت کرده است. از این رو، کاملا محتمل است که بخش قابل توجهی از رایزنیهای نتانیاهو در آمریکا معطوف به مقدمه چینی برای ترور هنیه در کشورمان بوده باشد. اهمیت این مساله زمانی بیش از پیش آشکار میشود که بدانیم اساسا صهیونیستها بدون حمایتهای آمریکاییها قادر به انجام اقدامات اینچنینی نیستند.
موضوعی که سابقه تاریخی نیز کاملا آن را تایید میکند. تکذیبهای اخیر مقامهای آمریکایی مبنی بر اینکه دولت آمریکا از این ماجرا نه اطلاع داشته و نه در آن دست داشته نیز صرفا برای در امان ماندن از آتش ایران و مقاومت است.
واقعه ترور شهید هنیه حامل دو بُعد مهم و محوری برای رژیم اشغالگر قدس است. اول اینکه نتانیاهو با تمسک به این اقدام، سعی داشته تا به خیال خود با دستاوردسازیهای متوهمانه برای خود، تا حدی از شدت فشارهای داخلی علیه خودش در اراضی اشغالی بکاهد و تصویر یک رهبر سیاسی کارآمد را از خود به نمایش بگذارد. با این حال، این واقعه بُعد کلان تری نیز دارد و آن این است که این رویداد قطعا به ضرر صهیونیستها و منافع آنها است و در آینده چالشهای جدی را برای این رژیم ایجاد خواهد کرد.
رژیم اشغالگر قدس با ترور شهید هنیه در تهران، یک خط قرمز مهم و جدی را در ارتباط با ایران نقض کرده و کشورمان نیز بازیگری نیست که نسبت به این موضوع بی تفاوت باشد. البته که محور مقاومت در منطقه و به طور خاص انصارالله یمن و حزب الله لبنان نیز به وساطه تحرکات تروریستی اخیر صهیونیستها علیه خود، به دنبال انجام عملیاتهای انتقام جویانه علیه اسرائیل هستند. مسائل و معادلاتی که همه و همه خفگی راهبردی رژیم اشغالگر قدس را تقویت خواهند کرد.
به بیان ساده تر، نتانیاهو باز هم دست به اقدامی زد تا شاید از رهگذر آن برای خود و نه رژیم متبوعش دستاوردسازی داشته باشد. با این حال، ضربات جدی در انتظارِ هم وی و هم رژیمش است.
بعد از عملیات وعده صادق ایران علیه اراضی اشغالی، شمار قابل توجهی از ناظران تحلیلگران به این نکته اشاره داشتند که ایران و محور مقاومت توانسته اند قواعد بازدارندگی تازهای را در سطح منطقه ایجاد کنند. موضوعی که به شدت به ضرر صهیونیستها و البته دولت آمریکا است. از این رو، اینطور به نظر میرسد که اسرائیل با عملیات تروریستی اخیر خود در تهران، به نوعی سعی داشته قواعد بازدارندگی در سطح منطقه را به نفع خود و متحد اصلی اش یعنی آمریکا تغییر دهد.
این در حالی است که رژیم اشغالگر قدس از این مساله غافل است که نقض یک خط قرمز جدی از سوی آن علیه ایران، با واکنش سنگینتر و گستردهتر ایران در قیاس با عملیات وعده صادق مواجه خواهد شد. موضوعی که میتواند وضعیت صهیونیستها و معادلات بازدارندگی حاکم بر منطقه در شرایط کنونی را برای این رژیم به مراتب بدتر کند.
بیش از ۱۰ ماه است که در جبهههای جنگ غزه میجنگد و هنوز نتوانسته به اهداف اصلیِ اعلامی خود در این جنگ دست یابد. از این رو، نتانیاهو و رژیمش با انجام اقداماتی نظیر ترور شهید هنیه به نوعی سعی دارند تا تصویری قدرتمند از خود به افکار عمومی منطقه و جهان مخابره کنند و تا جای مکن شکستهای بزرگ خودشان در سطح منطقه از محور مقاومت را لاپوشانی کنند.
در حقیقت، اسرائیل به این جمع بندی رسیده که اگر دست به اقدامات تروریستی از این دست نزند، اساسا گزینه دیگری برای ارائه تصویری تخیلی و به اصطلاح پیروز از خود ندارد. از این منظر، ترور شهید هنیه توسط صهیونیستها در تهران، کاملا از موضع ضعفِ این رژیم رخ داده است.
اینطور به نظر میرسد که صهیونیستها با ترور شهید هنیه در تهران، به نوعی سعی داشته اند تا هزینههای گزاف حمایت ایران از محور مقاومت را نیز به این کشور گوشزد کنند و به نوعی کشورمان را در این حوزه وادار به عقب نشینی نمایند. این در حالی است که این تحلیلِ آنها با مواضع شجاعانه مقامهای ارشد کشورمان به ویژه مقام معظم رهبری در نخستین ساعات پس از انتشار خبر ترور شهید هنیه توسط صهیونیستها در تهران، با شکستی جدی مواجه شد.
البته که ایران پیشتر نیز در قالب رویدادهایی نظیر شهادت سردار شهید قاسم سلیمانی هم نشان داده که در حمایت از محور مقاومت در منطقه مصممتر از قبل و بر طبق اصول بنیادین خود عمل میکند و در این مسیر از پرداخت هزینه نیز ابایی ندارد.
یکی از سوالهایی که تنها اندکی پس از انتشار خبر ترور شهید هنیه در تهران، از سوی برخی از افکار عمومی مطرح شده و همچنان نیز میشود این است که رژیم اشغالگر قدس به چه دلیل با علمِ به اینکه ایران واکنشهای سنگینی را به این قبیل اقدامات تررویستی آن نشان میدهد، باز هم به این رفتارها دست میزند؟ پاسخ به این پرسش کاملا روشن است: این رژیم در بن بستهای راهبردی جدی گرفتار شده و جز با سر و صدا کردن و ایجاد جنجال و دست زدن به تحرکات تروریستی، بقای خود را تضمین شده نمییابد.
به بیان ساده تر، بن بستهای جدی صهیونیستها آنها را به انجام اقدامات تروریستی نظیر واقعه ترور شهید هنیه کشانده است. از این رو، شاید اگر صهیونیستها وضعیت بهتری داشتند، در دوری کردن از این قبیل گزینهها تردیدی به خود راه نمیدادند. با این حال، به نظر میرسد که روند فروپاشی رژیم اشغالگر قدس به نقطهای حساس و تاریخی رسیده است.